تو مرا آب حیاتی ...بفهم *
شنبه, ۱۰ مرداد ۱۳۹۴، ۱۲:۴۹ ق.ظ
بسم الله
تا میآیم کمر راست کنم و
خوشحال باشم که بندگی کرده ام و درشت ببینم خودم را،
همیشه ی خدا
از جایی امتحانم میکنی که میدانی و میدانم که رفوزه میشوم ...
لِه میشوم بین ادعاهایم .
باز هم خرد میشوم .
خرد شدنم مقابل تو ، خوب است خداجان ، خیلی خوب ...
لذت دارد برایم این لِه شدنها ، اینکه نشانم میدهی همان هیچِ همیشگی ام خوبست :)
حسِ لذت دارد برایم ، چیزی مثل تکه تکه هایم روی آینه کاری های حرم آقای مهربان ...
اما
من کم طاقت شده ام ،
ایهاالعزیز :
من را ملایمتر امتحان کن ، تو که میدانی حالِ این روزهای بنده ات را .
*تا از اعتقاد نیافتاده ام ، برادری هایت را نشانم بده ...
از عصر که گفتم : دیگر حرفی نیست و عکست را گذاشتم توی کشوی میز تحریرم ، دلم برایت تنگ شده .
تو لااقل برادری کن و آبرویم را بخر ، خب ؟
+اگر آمدید و خواندید ، آیه ای مهمانم کنید ... صلواتی ، فاتحه ای حتی .
یاعلی مدد!
تا میآیم کمر راست کنم و
خوشحال باشم که بندگی کرده ام و درشت ببینم خودم را،
همیشه ی خدا
از جایی امتحانم میکنی که میدانی و میدانم که رفوزه میشوم ...
لِه میشوم بین ادعاهایم .
باز هم خرد میشوم .
خرد شدنم مقابل تو ، خوب است خداجان ، خیلی خوب ...
لذت دارد برایم این لِه شدنها ، اینکه نشانم میدهی همان هیچِ همیشگی ام خوبست :)
حسِ لذت دارد برایم ، چیزی مثل تکه تکه هایم روی آینه کاری های حرم آقای مهربان ...
اما
من کم طاقت شده ام ،
ایهاالعزیز :
من را ملایمتر امتحان کن ، تو که میدانی حالِ این روزهای بنده ات را .
*تا از اعتقاد نیافتاده ام ، برادری هایت را نشانم بده ...
از عصر که گفتم : دیگر حرفی نیست و عکست را گذاشتم توی کشوی میز تحریرم ، دلم برایت تنگ شده .
تو لااقل برادری کن و آبرویم را بخر ، خب ؟
+اگر آمدید و خواندید ، آیه ای مهمانم کنید ... صلواتی ، فاتحه ای حتی .
یاعلی مدد!
۹۴/۰۵/۱۰
استعینوا بالصبر والصلوة...