ببار باران ...ببار.
بسم الله و بالله
چندبار گفته ام که به اینجا رسیدنم و در این شهر ماندنم امتحان بوده و بس .
برای خودم هم باورش سخت بود اما باورکردم که انسان هرچقدر که به اهلبیت(ع) نزدیکتر،امتحان های زندگیش همانقدر سخت تر ؛سیلی های روزگار ،محکمتر حتی .
اینجا همه چیز هنوز حرمت دارد
شنیده بودم که میگویند حرمت ندارد ،پوسته اش مانده ... مذهبی هایش سست است و ...
باور نکنید
اینجا شهریست که هنوز حرمت میفهمند
هنوز سینه زن هایش با نوحه ها اشک میریزند و سینه می زنند
عزادار هایش واقعا عزادارند
مشکی این چندوقت ،به تنشان نشسته ،به چهره شان ،به حرفهایشان.
عزادارهایش ...واقعا عزادارند
آنقدری که مداح از پشت میکروفن گفت میشود فهمید درین جمع کربلا ندیده ها کدام ها هستند
عزادارهایش واقعا عزادارند ... فیلم نیست ...بازی نیست ... عزا گرفته اند در مصیبت عمه سادات(س).
آنقدری کبر وجودشان را پر نکرده که نتوانند وسط روضه با خودشان بلند بلند حرف بزنند اینجا وسط روضه بلند بلند با خودشان حرف میزنند آنقدری که وسط روضه بگویند روضه خوان ، از کفن نخوان ...آقای ما که کفن نداشت و خود روضه خوان بنشیند به زار زدن...
حال آدم های اینجا خوب است
چه شد این پست
آمده بودم از امتحان ها بنویسم ، از نزدیک بودن های پر از امتحان ، از سیلی های ...
همه اش از خوبی ها نوشتم ، از ...
حرفی نیست
اما بدانید
نزدیکتر که میشوی به اهلبیت(س) هرچقدر هم که تو همان آدم قبلی باشی انتظارها میرود بالا ،
تو باید ظرفیتت را بکشی بالا
دریا بشوی
دریا ...
غصه ی ابهت و عظمت دریا شدنت ، دریا ماندنت را نخور
همین که پایت برسد مقابل ضریحش خودت را قطره خواهی دید مقابل دریای وجودش...
در قطره بودنت ظرفیتت را ببر بالا
امتحان ها سخت اند حتی برای قطره ها.
+ملتمس دعائیم.